پسر عمه
دو روز پیش نی نی عمه نجمه دنیا اومد (سهیل کوچولو)... هر روز عصر میریم خونشون و یه سر به عمه و نی نی میزنیم . بابایی هم همش سهیل رو بغل میکنه و میگه پسره دایی و کلی هم بوسش میکنه (بابایی برای اولین بار دایی شده فکر کنم خیلی خوشحاله... ) بین خودمون بمونه بابایی میخواد ببینه که تو حسودیت میشه یا نه تو هم که قربونت برم انگار نه انگار اصلا برات مهم نیست و مشغول بازی کردن و بهم ریختن خونه عمه میشی... امروز عصر هم بابایی میره تهران من و تو هم چند روزی میریم خونه مامانجون تا بابایی برگرده ...